عصرزاگرس/دکترسید چمران موسوی؛ و کاهش کیفیت زندگی شهروندی، با دامن زدن به توسعه نامتوازن موجب هدر رفتن سرمایهها و بر جای ماندن مشکلات شده است.
اهمیت یافتن نقش مردم در جوامع و تقویت نظام های مردم سالار، درس گرفتن از روندهای توسعه در دهه های گذشته وتطابق نداشتن برنامه های مدیریت شهری با نیازها و خواسته های مردم و نیز تغییر پارادایم فرآیند محوری به جای محصول همراه با پیچیدگی فزاینده زندگی شهری، نداشتن توان مالی دولتها و تضعیف منافع شهروندان جزو مواردی است که ضرورت بیشتر حرکت به سمت مشارکت محلی را نشان می دهد.
امروزه در جوامع پیشرفته، مشارکت مردم در برنامه های شهری نهادینه شده و حقوق و تکالیف مدیران شهری و شهروندان مشخص شده است مشارکت ازطراحی برنامه ها و الگوهای علمی اجرایی تا ارائه، تأیید و تصویب، اجرا و نظارت ادامه دارد.
در بازخوانی تجربه مدیریت شهری در ایران بدون تردید به این تجربه ناخوشایند بر میخوریم که فاصله زیاد تصمیم سازی مدیران شهری با نیازهای حقیقی شهروندان که از عوارض اداره شهر بدون مشارکت فعال شهروندان است، علیرغم ایجاد زمینه های نارضایتی و کاهش کیفیت زندگی شهروندی، با دامن زدن به توسعه نامتوازن موجب هدر رفتن سرمایهها و بر جای ماندن مشکلات گردیده است.
در شهرهای کوچک و متوسط تهدید کمبود منابع مالی، سیاست گذاران شهری می توانند بجای تعریف پروژه هایی با کاربری منطقه ای به تدوین پروژه های احداثی با دو الزام اجرا بر مبنای اولویت در محلات مختلف شهر با رویکرد سرزندگی اقدام نماید.
پروژههای توسعه محلهای می تواند مهمترین رویکرد شهرداری ها جهت توزیع عادلانه خدمات محسوب شود، را میتوان نقطه تغییر چرخش مدیریت شهری از توسعه کلان به توسعه محله ای قلمداد کرد. این رویکرد با توجه به احصای معضلات موجود توسط کارگروه ها محله ای و مشارکت شهروندی در تمام مراحل( نیازسنجی، تصویب و اجرا) می تواند نقش موثری در بازسازی اعتماد شهروندان ایفا نماید. گرچه نباید فراموش کرد فاکتورهای اعتماد ساز دیگری نیز نقش کلیدی در این پروسه ایفا میکنند که شاید مهمترین آنها باورپذیری عمومی نسبت به این رویکرد مشارکتی در اجرای پروژه ها، کیفیت اجرای آنها و نهایت کارکرد آنها در محیط شهری است.
از آنجایی که اجرای پروژه های با مقیاس محله ای نیاز کمتری به بودجه های کلان دارد می توان با هزینه های کمتر بهره وری بالاتری را تجربه نمود و البته راهبری مدیریتی این پروژهها هوشمندی خاصی را در خصوص بهره مندی از این موقعیتها در مسیر تولید ارزش افزوده طلب میکند.
با بررسی سریعی که بر زوایایی از اجرای پروژه توسعه محلهای در سطور بالا انجام شد، بر این عقیده ام که روند تعریف پروژههای شهری باید با این گفتمان هماهنگ شود. زیرا پیام روشنی که بی توجهی و یا پرداختهای مقطعی به این ضرورت انکار ناپذیر- مشارکت شهروندان در اداره شهر- به شهروندان مخابره میکند، میتواند تصویری تصنعی از مشارکت مردمی بیافریند که مدیریت شهری به راحتی از تاثیرات منفی آن رهایی نخواهد یافت.
این مدل تعریف پروژه برای رهایی از یک شعار مقطعی باید به اولویتهای توسعه زیرساختی نیز تسری پیدا کند. در مدلهای مدیریت شهری مدرن از آنجایی که اقتصاد شهری متوازن و پویا بدون در نظر داشتن تمام لایههای جامعه شهروندی محقق نخواهد شد، نمیشود مشارکت اجتماعی، اقتصادی و … شهروندان را بدون تغییر گفتمان مشارکت آنها از امری انتزاعی به مدلی مفهومی و عملکردی تحقق بخشید
دیدگاه های مردم